به گزارش سرویس تئاتر«آرتنا»،محمدرضا آزاد کارشناس و پژوهشگر تئاتر در پاسخ به این سوال که دلیل اقبال کم نویسندگان و کارگردانهای تئاتر به اقتباس از رمانهای موفق دفاع مقدس چیست؟گفت:«اگر بخواهیم نسبت به بهره بردن از رمانهای موفق دفاع مقدس در تئاتر تأملی داشته باشیم باید یک بحث دیگر را بر این موضوع مقدم کنیم. آن هم پاسخ گفتن به چند سوال است. آیا تئاتر ما بازتابی از پدیدههای اجتماعی زمانه خود است؟ آیا تئاتر ما تحت تاثیر گفتمان زمانه خود شکل میگیرند؟ و مهم تر اینکه آیا تئاتر ما در ایجاد گفتمان و ایجاد جریانهای اجتماعی نقش اساسی دارد؟»
وی در ادامه افزود: «اگر پاسخ به این سوالها که در اصل بخش مهمی از رسالت تئاتر به عنوان هنر اجتماعی است مثبت باشد، آن وقت میتوانیم به دنبال پاسخ این سوال باشیم که آیا انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی یا بهتر است بگوییم دفاع مقدس به عنوان مهم ترین پدیده و رخداد اجتماعی که تبعات عاطفی و سیاسی، مثبت و منفی به دنبال خود داشته تاثیر و تاثری نسبت به تئاتر داشته یا نه؟ و البته باز اگر پاسخ مثبت باشد حال باید به این سوال پاسخ بدهیم که آیا ادبیات داستانی و جریان اقتباس در تئاتر ما پررنگ است یا خیر؟»
آزاد ادامه داد: «حقیقت این است که پاسخ گفتن به تمام این سوالها در این فرصت نمیتواند کامل و جامع باشد. اما خلاصه این است که تا زمانی که تئاتر و کلاً همه هنرها جریان تاثیر و تاثر از اجتماع را کامل نکردهاست و تا زمانی که فرهنگ اقتباس و وام گرفتن و وام دادن هنرها نسبت به هم، یا به نوعی بینامتنیت (شکلگیری معنای متن توسط متون دیگر) رخ نداده، نمیتوانیم جایگاه خوبی برای آن متصور باشیم.»
وی افزود: «شاید دلایل این مشکل را بتوان در چند تیتر خلاصه کرد. اول آنکه تاریخ تئاتر ما گواه این است که از همان اولین برخوردهای ما با تئاتر مدرن که از آخوندزاده شروع شده تا به امروز، کمتر شاهد جایگاه و کاربرد اصلی تئاتر به عنوان اجتماعیترین هنر و بیشتر با عنوان یک هنر تجملی و مفرح روبرو بودهایم. تئاتر که هنر روشنگر، انتقادی و به نوعی سیاسی شناخته میشود به دلایل مختلف در کشور ما به هنر تفریحی یا «متذکر» تبدیل شدهاست.»
این کارشناس ارشد ادبیات در ادامه افزود: «بر همین اساس امروز نیز نسبت به پرداختن به تحول بزرگ انقلاب و جنگ تحمیلی اقبال خوبی نداشتهایم یا اگر داشتهایم نه به عنوان موضوع اصلی که در قالب موضوعات همیشگی و معمول و در خلال این جریان پرداختهایم.»
آزاد گفت: «دومین مشکل آن است که همیشه اسپانسر نقش مهمی در تولیدات هنری دارد و در این زمانه از آنجا که رابطه میان سفارش دهنده، اسپانسر، هنرمند، به درستی با سلیقه مخاطب شکل نگرفته، در نتیجه انگیزه درونی هنرمند برای پرداختن به این موضوعات کمتر شکل میگیرد.»
وی در ادامه بیان مشکلات پیشرو در زمینه تولید آثار نمایشی با اقتباس از متون دفاع مقدسی گفت: «سومین مشکل اساسی عدم وجود بینامتنیت میان هنرهای مختلف است. در کشورمان هر گاه میان هنرمندان هنرهای مختلف فرصت تعامل ایجاد شده - مانند سابقه تاریخی کافه نادری- ما شاهد خلق آثار تحت تاثیر هم بودهایم. اما تا به حال به طور معمول این رابطه شکل نگرفته. امروزه نیز میان خالقان و آثار ادبی ذکر شده و نمایشگران این تعامل شکل نمیگیرد. متون تولید شده از تاریخ شفاهی و خاطرات یا رمانهای به نگارش در آمده در تیراژهای کم تولید میشود و مخاطبان خاص و محدود از آن بهره میبرند. سپس همه چیز تمام میشود.»
آزاد افزود: «اما چهارمین مشکل را میتوان نظام ارزشگذاری موجود تلقی کنیم. متاسفانه در کشور ما اقتباس و به صورت اخص اقتباس از آثار ادبی دفاع مقدس بهعنوان یک ارزش افزوده هنری مورد توجه قرار نمیگیرد. اینگونه نیست که اگر یک شخص از یک رمان اثری را تولید کند مورد توجه ارزشی قرار گیرد. بلکه به عنوان یک تقلید کمارزش به آن نگاه میشود. این در حالی است که در جشنوارههای معتبر تئاتر و سینما در دیگر کشورهای جهان بخشهایی به متون اقتباسی اختصاص داده میشود. اما در جشنوارههای ما اینگونه نیست. به همین نسبت ارزش اقتباس از متون فوقالذکر آنچنان مورد اقبال قرار نمیگیرد.»
وی در ادامه این بحث گفت: «با توجه به موارد ذکر شده میتوانیم نتیجه بگیریم که وضعیت موجود آنچنان رضایت بخش نبوده و ما کمتر از ثمره سرشار این آثار بهره بردهایم.»
این پژوهشگر تئاتر در مورد کم و کیف آثار تئاتر موفق در این حوزه تصریح کرد: «تا کنون تعداد کمی از آثار که حتی به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد تحت تاثیر رمان «دا» تولید شده و در ارتباط با «دختر شینا» نیز تا آنجا که به یاد دارم تنها یک نمایش رادیویی ضبط و اجرا شدهاست.»
آزاد در مورد ارتباط بین نویسندگان حوزه ادبیات داستانی دفاع مقدس، انقلاب و ارزشی با نویسندگان و کارگردانهای هنر تئاتر افزود: «همانطور که میان هنرمندان هنرهای مختلف در ایران تعامل خوبی وجود ندارد، در این زمینه نیز ارتباط خوبی شکل نگرفتهاست. دلیل آن هم عدم وجود فرصتهای این تعامل است. دیگر اینکه آنقدر هنرمندان یک گروه هنری زیاد شدهاند که دیگر فرصت این تعامل فراهم نمیشود.»
وی با ارائه پیشنهادی به راهکارهای چگونگی رفع این مشکلات پرداخت و خاطرنشان کرد: «برای رفع این مشکل باید ابتدا زمینه نیاز این تعامل ایجاد و سپس موانع آن مرتفع شود. به عنوان مثال همانگونه که خطاطان به تذهیبکاران وابستگی پیدا کردهاند باید این نیاز در هنرهای مختلف نیز ایجاد شود؛ همانگونه که میان هنرمندان موسیقی و تئاتر این تعامل حاصل شدهاست.»
آزاد افزود: «البته متولیان امور نیز نقش بسزایی در این تعامل دارند. به عنوان مثال، با ایجاد فرصتهای تولید آثار بستههای تشویقی و ارزشی، باید استراتژی این تعامل فراهم شود. مثلا اگر تولیدکنندگان تئاتر این موضوع را مد نظر قرار دهند، اگر سالنها، جشنوارهها و یا بخشهای بیشتری به این آثار اختصاص یابند، قطعا تعامل بیشتری شکل خواهدگرفت. البته هزاران راه دیگر نیز میتواند در مسیر آشنایی هنرمندان تئاتر با این دست از آثار تاثیرگذار باشد.»
این نمایشنامهنویس در مورد برقراری ارتباط حوزه ادبیات داستانی و رمانهای ارزشی با عموم مردم و تاثیر آن بر اقبال هنرمندان تئاتر به اقتباس از رمان گفت: «همیشه و در همه جای تاریخ هرگاه یک موضوع در قالبهای گوناگون ارائه میشود، بهتر و سریعتر به گفتمان جامعه تبدیل میشود.»
آزاد در پایان گفت: «اگر هنرمندان رشتههای مختلف این رمانها را مد نظر قرار دهند و خود را بخشی از هارمونی یا اکوسیستم آن اثر بدانند، به طور قطع جریانساز سیل عظیمی خواهند بود. به نظرم تئاتر هر چند جایگاه مناسب در بازار نشر ندارد اما همین که ناشران خاصی در این زمینه فعال هستند، نشان از زنده بودن و حیات آن دارد. این امر میتواند نقش پر رنگتری نیز ایفا کند.»